پارت شصت و ششم

زمان ارسال : ۲۶۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

نگاهش شرمندگی را فریاد می‌زند و میمیک‌های صورتش کلافگی را. او هم سردرگم است. کم چیزی نیست؛ پیامی که برایش ارسال شده است، حیثیت من و غیرت او را یکجا نشانه گرفته است.
روی اولین مبلی که سرراهش است می‌نشیند و نگاهش را به من می‌دوزد. بارقه‌های شکی که هنوز درون نگاهش است، مانند ترکش در قلبم فرو می‌رود. من هم به چشمانش زل می‌‎زنم تا اگر او من را به شک نگاهش میهمان کرده، من هم رنجش و تاسفم

1469
475,437 تعداد بازدید
2,219 تعداد نظر
239 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • لیلی

    00

    شک کردن به زنشو چقدراحت معنی کرد دوس داشتن هع

    ۴ هفته پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    سمیر بی‌لیاقت...

    ۳ هفته پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید